مد پایدار یکی از اصطلاحات بسیار به کاررفته در صنعت فشن امروز است. این اصطلاح نه تنها دربارهی ترند برندهای ازنظراجتماعی متعهد به تولید محصولات سازگار با محیط زیست هست بلکه نیز برای ایجاد تقاضاهای آیندهی مصرفکنندگان آگاهی که میخواهند مد پایدار را دنبال کنند.
مصرفکنندگان در طول سالها تغییر کرده اند و خود را نسبت به مواد و فرایند ساخت آموزش داده اند و نتیجهی این همه این بوده است که علاقهیشان به انتخابهای مسوولانه از نظر اجتماعی بیشتر شده است در حالی که کمد لباس خود را با برچسب چیز با ارزش به روز میکنند.
در حقیقت، بر برندهای بینالمللی مانند پاتاگونیا، پیپل تری، اچ اند ام، تات، ایندیجنوس، رنت د رانوی، استلا مککارتی بسیار در رویکرد فشن به روشهای اخلاقی و شفاف تمرکز شده است درحالی که تا حد ممکن هم زیستمحیط و هم مصرفکنندگان در نظر گرفته شده اند.
برندهای اسلو فشن نوظهور مانند ۱۱.۱۱، [کا][شا]، دادلج، راو منگو، بُدیس، راستیک هیو و غیر به دیزاین اختصاص یافته اند و لباسهایی را ارایه میکنند که برای نمونه برخی از لباسها به درد برقراری امنیت کارگرهای کارخانه میخورند، کسانی که با سیلندرهای گاز کار میکنند و برخی به درد صناعتگرهایی میخورد که صنایع دستی میسازند، و این لباسها از مواد ارگانیک یا بازیافتنی تولید شده اند و در افزایش پسماندهای پس از تولید و پس از مصرف نقش دارند.
تغییر جهت تدریجی از فست فشن به فشنی پایدار و ازنظر اجتماعی متعهد آشکار در جهان دیده میشود. هم برندهای تازهی فشن هم برندهای قدیمی این صنعت دستخوش تغییرات روزانه با الگوهای کسبکوکار تازه شدند، و برچسبهای فشن دورهی تازه و شیوههای زنجیرهی تامین آگاهی و تقاضا برای پوشاک پایدار را خطاب گرفته اند.
اکنون دربارهی فرمهایی از فشن پایدار حرف میزنیم، راهبرد برندهای فشن پایدار، شفافیت مصرفکننده و نیروهای محرک و ابعاد آن را؛ و نیز اینکه چگونه برندها و مصرفکنندگان به سمت فشن پایدار میروند.
فشن پایدار با هممعناهایی مانند فشن موافق محیطزیست یا فشن سبز یا فشن اخلاقی یا فشن اسلو، یک ترند اصلی امروز است.
جایی که فشن پایدار بهعنوان یک اصطلاح پر سر و صدایی برای بهدستآوردن توجه و اعتبار ترند میشود، برندهای فشن به الگوهای کسبوکاریشان فکر میکنند و به تولید پایدارتر و رویکردها عملی تغییر مسیر میدهند.
مصرفکنندگان با رشد آگاهیشان نسبت به این جنبش برندهایی را حمایت میکنند که از نظر محیطزیستی آگاه اند و از نظر اخلاقی تولیدگر. ذهنیت مثبت مصرفکننده نسبت به برندهای پایدار با دغدغهی محیطزیستی، طرحها کسبوکاری و تکنیکها بیشتر شده است. صنعت فشن شاهد تغییرات چشمگیری در رابطه با پایداری در چند سال گذشته بوده است.
پایداری در فشن تمرکز اصلی برای رشد و تاثیرات زیستمحیطی بلندمدت است. صنعت فشن که دومین صنعت تخریبکنندهی زیستمحیط است یک و نیم میلیون تُن زباله تولید میکند و هر ساله به زبالهدونی بدل میشود.
فشن پایدار یک استثناست، همانطورکه برندها، دیزاینرها، خردهفروشها و تولیدیها با تاثیرات مخرب فست فشن بر محیطزیست آگاه میشوند. جنبشهای فشن مانند #کیلباسمرادوخته میکوشند برای مصرفکنندگان با آگاهکردنشان روند تولید را شفافسازی کنند.
مصرفکنندگان امروز با سختگیری بیشتری سبکهایی را انتخاب میکنند که نه تنها نسبت به آنها حس خوبی دارند، بلکه نیز چقدر این لباسها در زندگی سازندهی آن نقش داشته، برایشان مهم است. پایداری امروز برای کسبوکارهای فشن ضروریست چون که آگاهی مصرفکننده نسبت به مشکلات زیستمحیطی بالا رفته است.
پایداری زیستمحیطی اکنون بهعنوان دستورکار مدیریتی در نظر گرفته میشود. و بسیاری از برندهای فشن این موضوع را در الویت قرار داده اند. مساله دربارهی بهحداکثررساندن سود است همزمان که تاثیرهای منفی به حداقل برسند. این برندها جامعه، زیستمحیط، کارکنان و مصرفکنندگان را در مسیری درست میاندازد.
ایجاد یک برند زمان زیادی میبرد. برچسبهای دیزاین با عملهای تجاری، تکنیکهای آگاهانهی دیزاین مانند بازیافت و همکاری با صناعتکارهایی انطباق مییابند که مفهومی از مسئولیتپذیری را در خلق دیزاینشان به دست میدهند.
برندها فهمیده اند که آنها نیاز دارند با مشتریان خود در تماس باشند تا رابطهی خوبی را با آنها برقرار کنند. این برندها تلاشهای زیادی کرده اند تا رابطهی عاطفی با مشتریان برقرار کرده و با آنها وارد روابط شخصیتری برای استراتژیهای بازاریابیشان بشود مانند سازمانهای خیریه که برای مشتریان معنادار است یا از نظر زیست محیطی انتخابهای در فشن به وجود میآوردند که سازگار با محیطزیست اند. کمپین اینفلونسرهای دیجیتالی یکی از همین استراتژیهای بازاریابیست.
پوشاک نیاز اساسی انسان است اما در میان فرهنگ فست فشن، این صنعت شاهد تبعات جدی برای مردم و سیارهی زمین داشته است. فشن زیستمحیطی ترند اصلی برای مصرفکنندگان بهویژه تودهی جوان است.
مستندات، کمپینهای عمومی، سلبریتیها، شخصیتهای سیاسی همگی مد اخلاقی را یک کلمهی مهم کرده اند. به تازگی، در مصاحبهای، پرینس چارلز دیدگاهاش را نسبت به فشن پایدار بیان کرده است و اینکه چگونه چالشها میتوانند در این صنعت ردگیری شوند.
پرینس چارلز به مفهوم بازیافت، و تعمیر لباسها باور دارد به جای آنکه آنها را دور ریخت. او نیاز به رشد آگاهی در میان مصرفکنندگان از چرخهی اقتصادی را حس کرده است. اما واتسن توجههای رسانهها را در فرش قرمز جلب کرد هنگامی که لباس منوکرمی را در مت گالای ۲۰۱۶ به طراحی کالوین کلاین پوشید.
بخش تنانهی لباس از سه نوع مختلف پارچه تشکیل شده و همهی اینها در هم تنیده اند و از شیشههای پلاستیکی بازیافت شده اند، و زیپ این لباسها از مادههای بازیافتیست و درون آن از نخ ارگانیگ. نه تنها مادهکارها، کل لباس نیز از نو شده است و بهاحتمال میتوان آن را مجزا بهعنوان سبک متفاوتی در آینده به کار برد.
اِما حمایت بسیاری از فشن طرفدار محیطزیست کرده و این موضوع زمانی آشکار میشود که هنگام تبلیغ زشت و زیبا و دایره و مستندهای روی اینستاگرام لباسهای پایدار توسط گروه عصر اکو تایید شده و به تن اِما پوشانده شدند.
به عنوان یک دبیر مهمان در شمارهی مارچ ۲۰۱۸ ووگ استرالیا که درونمایهاش «طراحی آینده» بود، اِما دیدگاهاش را دربارهی فشن پایدار بیان میکند و همه را تشویق میکند تا به فشن و چالشهایی بیندیشند که تغییر یکدرجهای ایجاد کرده چون تغییرات کوچک تفاوتهای چشمگیری را به ارمغان میآورند.
پایداری بدون چالش نیست. استاندارهای بسیاری برای رسیدن به تضمین کمشدن کربن وجود دارند تا از پارچههای اضافی و بیمصرف دوباره استفاده شوند. کاربرد مواد خام ارگانیک، تجارت منصفانه و مدیریت هنری نیز لباسهایی بسیار گرانقیمت درمقایسه با تولیدات تولیدانبوهشده به وجود آوردند.
اما در بلند مدت، فشن پایدار حتا دوام بالاتری دارد – و هر بار که لباسها شسته و پوشیده شوند تاثیرات مثبتی بر این صنعت میگذارند. آگاهی از فشن پایدار در ابتدای راه است همانطورکه هنوز به اندازهی فست فشن محبوب نیست.
اشکال اصلی همگامشدن با محیطزیست هزینهی بالای کارخانههاست. استفاده از محصولات مد پایدار و موادش هزینهی بسیار زیادی را بر دست کارخانهها میگذارند نسبت به مواد مرسومی که هماکنون در کارخانهها به کار میروند. کارخانهها میترسند که افزایش قیمت باعث بالارفتن بهای لباس شود و خانوادههای معمولی با اقتصادی متوسط نتوانند از پس هزینههای خرید لباس برآیند.
از دیدگاه کنونی طراحی لباس، توجه زیادی به این شده است که آیا این لباسها بهشکلی پایدار تولید شده اند و آلامدند – این لباسها باید چیزی باشند که مردم میخواهند با مسولیت اجتماعی بپوشند.
فشن زبانیست که با آن فردیت فرد بیان میشود. مشتریان میخواهند احساس بهتری بکنند با لباسهایشان و نیز احساس بهتری بکنند از این که چگونه آنها در گیری مسولیت اجتماعی اند. بودجههای منصفانه و کارگرهای شاد بخشی از سیاستهای اخلاقی اند – و آنها نقاط فروش نیرومندی اند. تغییر به فشنی که اخلاقیتر است یک دوراندیشیست؛ سلامت و سیاره و ایمنی کارگرها در رشد ملتها جدی گرفته شده اند. فشن اخلاقی باید امینت، سلامت و آیندهای پایدار به ارمغان آورد.
این مسولیت اجتماعی همه در تولید زنجیرهی ارزش از تولیدکننده به مصرفکنندهی اول است، با این تضمین که هیچ صدمهای به پیرامون درطول چرخهی کلی تولید و مصرف زده نمیشود. ضروریست محیطزیستمان و میراث سنتیمان را برای رشد و مالکیت واقعی ارزش داد همانطورکه رفتارهای ناپایدار سودهای بیواسطهای دربردارند اما در بلندمدت پاسخ را خواهند داد.