نه شرقی، نه غربی: هویتِ جهان‌وطنیِ ایران از راه‌های ابریشم تا روزگارِ چندقطبی

در تاریخ، فلاتِ ایران در چهارراهِ قاره‌ها قرار داشت و میراثی عمیق از جهان‌وطنی پدید آورد. از روزگاران کهن، پارس شرق و غرب را از رهگذرِ راه‌های بازرگانی و تبادلِ فرهنگی به هم پیوند می‌داد. چنان‌که یکی از ناظران یاد می‌کند، شبکهٔ جادهٔ ابریشم «سراسرِ آسیا را در می‌نوردید و چین را به ترکیه و …

Neither East nor West: Iran’s Cosmopolitan Identity from the Silk Roads to the Multipolar Present

Historically, the Iranian plateau lay at the crossroads of continents, shaping a deeply cosmopolitan legacy.  From ancient times Persia connected East and West through trade routes and cultural exchange.  As one observer notes, the Silk Road network “spanned Asia, connecting China with Turkey and Europe,” carrying not only silk, spices and precious stones but also …

یخ در حالِ هوا شدنِ سالار بيل

یک مکعبِ یخِ کامل را در دست‌هایم در آغوش می‌گیرم و وزن و صلابتِ بلورینش را حس می‌کنم. در برابرم چون تندیسی خاموش از هندسه می‌ایستد—پاک، سرد و جنبش‌ناپذیر. در این هیئتِ یخ‌زده، هم‌گراییِ سکونِ تنها و شفافیتِ آینده‌گرا را درمی‌یابم؛ گویی پاره‌ای از معماریِ جهانی دیگر است. لبه‌ها دقیق‌اند، حدگذاری‌شده با ریاضیاتِ سخت‌گیرانهٔ طبیعت …

حکومتِ نمودها: مد، مصرف‌گرایی و تولیدِ سوژه در کپیتالیسمٍ متأخر

مد، بسیار دور از آن‌که زینتی سبک و تفننی در حاشیهٔ زندگی باشد، به‌منزلهٔ یک «دیسپوزیتیفِ» فشردهٔ قدرت، نمایش و سوژه‌سازی در دلِ سرمایه‌داری عمل می‌کند. این نظام، «بتوارگیِ کالا» را با فرهنگِ مصرف به هم می‌دوزد و مادیتِ خامِ پارچه و تولید را با دستگاه‌های نمادینِ هویت و منزلت پیوند می‌زند. با تکیه بر …

The Government of Appearances: Fashion, Consumerism, and the Production of the Subject in Late Capitalism

Fashion, far from being a frivolous ornament of life, operates as a dense dispositif of power, spectacle, and subject-formation under capitalism. It binds together commodity fetishism and consumer culture, marrying the raw materiality of fabric and production with the symbolic systems of identity and status.  Drawing on Marx and Debord, we see fashion as a …

هنر به‌مثابه هستی: مانیفستِ گلم–سوررئالیستی

بر این ساحلِ مقدس، تنِ ما بومی‌ست و بدن معبدی سخنگو. با سیلوئت‌هایِ سیاه در برابر شن و دریا آیین را به‌جا می‌آوریم: هر نفس بندی از شعر، هر حرکت گلیفی. میشل فوکو یادآوری می‌کند: «بدن معنا می‌گیرد و به تمامی در گفتمان ساخته می‌شود» — اینجا پوست متن است و جامهٔ سیاه مرکّبِ آن. …

نه با کپی‌کردنِ سنت: بوطیقای انتزاع ایرانی در مد

در گفت‌وگوی جهانیِ مد، پوشاک به «زبانِ خاموش» فرهنگ بدل می‌شود؛ سامانه‌ای نشانه‌شناختی که در آن هویت و تاریخ بی‌آن‌که کلمه‌ای بر زبان آید سخن می‌گویند. طراحانِ معاصر که در پیِ پژواکی ایرانی‌اند، باید فراتر از رونویسیِ لباس‌های مردمی بروند؛ آنان باید روحِ ایران را فراخوانند. چنان‌که رولان بارت به‌درستی گفته بود، لباس‌ها همچون دال‌هایی …

Not by Copying Tradition: The Poetics of Iranian Abstraction in Fashion

In the global dialogue of fashion, clothing becomes a “silent language” of culture – a semiotic system through which identity and history may speak without uttering a word.  Modern designers seeking an Iranian resonance must do more than transcribe folk costumes; they must invoke the spirit of Iran.  As Roland Barthes famously suggested, garments function …