رمان در پوست شیر اثر مایکل اونداتیه از دستهبندیهای آسان ادبی سر باز میزند و به شکلی روان میان داستان تاریخی، تکنیکهای روایی پستمدرن و نثر شاعرانه حرکت میکند. این اثر ادبی، نوعی سبک متمایز را در خود جای داده است—هم در شیوهی نگارش و هم در نحوهی تعامل آن با تاریخ، حافظه و هویت. حساسیتهای زیباییشناختی این رمان فراتر از ساختار روایی آن است و به توصیف پوشاک، کار و نمایش میپردازد، به گونهای که “مد” به بخش جداییناپذیری از چشمانداز مفهومی و سبکی آن تبدیل میشود. علاوه بر این، نحوهی دریافت آن در میان منتقدان، بازتابی از تغییر ذائقههای فکری و ادبی زمانه است و آن را در بطن بحثی گستردهتر دربارهی ظرافت ادبی، نوآوری و جایگاه آن در ادبیات معاصر قرار میدهد.
نثر اونداتیه به دلیل لحن شاعرانهاش شهرت دارد، ویژگیای که در سراسر در پوست شیر مشهود است. سبک نوشتاری او اغلب سینمایی توصیف میشود، سرشار از جزئیات حسی و نوعی گسستگی عامدانه که بازتابی از دغدغههای مفهومی رمان است. این اثر از روایت خطی سنتی فاصله میگیرد و بهجای آن، رویکردی کلاژگونه را اتخاذ میکند که تاریخ را از خلال صحنههای گذرا، خاطرات و لحظات بهظاهر پراکنده بازسازی میکند—عناصری که در نهایت به تأملی عمیق در باب قدرت، عشق و ناپیدایی منجر میشوند. این شیوهی روایی با حساسیتهای پستمدرن همسو است، ابهام را بر قطعیت ترجیح میدهد و تأثیرگذاری را جایگزین توضیح مستقیم میکند. همانطور که یک طراح مد با دقتی وسواسگونه بافتها و لایهها را انتخاب میکند تا مجموعهای چشمنواز بیافریند، اونداتیه نیز رمان خود را با توجهی دقیق به وزن و حس هر جمله و هر لحظه میسازد.
مد و سبک در در پوست شیر فراتر از شیوهی نگارش آن رفته و به بازنمایی پوشاک و جسمانیت نیز تسری مییابد. این رمان بهشدت به مقولهی کار اهمیت میدهد، بهویژه به تجربهی کارگران مهاجری که در اوایل قرن بیستم، پلها، تونلها و شبکهی آبرسانی تورنتو را ساختند. پوشاک آنها صرفاً کارکردی عملی ندارد، بلکه بُعدی نمادین نیز پیدا میکند—نشانهای از طبقهی اجتماعی، رنجها و آرزوهایشان. کارگران پالتوهای ضخیم و چکمههای محکم به تن دارند، لباسهایی که از استقامت آنها و فشارهای جسمانی کارشان حکایت میکند. آلیس، یکی از شخصیتهای محوری رمان، در طول داستان نقشها و هویتهای مختلفی را تجربه میکند و پوشش او بازتابی از این دگردیسیها و خصلت نمایشی هستی است. در این بستر، مد نهتنها به معنای ظاهری، بلکه به شکلی استعاری نیز عمل میکند، تجسمی از دگرگونی، بقا و پیوندهای نامرئیای که افراد را به تاریخ متصل میسازد.
رویکرد اونداتیه به شخصیتپردازی و روایت را میتوان امتداد حساسیتهای شاعرانهی او دانست. او صرفاً داستانی را روایت نمیکند، بلکه آن را میتراشد و با لایهبندی بافتها و آواها، جهانی میآفریند که در عین زودگذر بودن، عمیقاً ریشهدار احساس میشود. نوشتههای او اغلب با آثار نویسندگان مدرنیست و پستمدرنیست مقایسه میشود، اما همچنان ضربآهنگی منحصربهفرد و موسیقایی دارد. این ظرافت سبکی همان عاملی است که کار او را متمایز میکند و به آن حسی از “مد” میبخشد—به این معنا که هویت زیباییشناختی خاص خود را دارد. نثر این رمان غنی اما مهارشده است، برانگیزاننده بدون آنکه افراطی باشد، درست مانند لباسی خوشدوخت که بینقص بر تن مینشیند، بیآنکه بیش از حد جلب توجه کند.
منتقدان در پوست شیر اغلب به سرپیچی آن از روایتهای تاریخی سنتی اشاره کردهاند. برخی ساختار گسسته و حساسیت شاعرانهی آن را میستایند و آن را مداخلهای ضروری در حوزهی داستان تاریخی میدانند. اما برخی دیگر بر این باورند که سبک آن بیش از حد گریزان است و درک ابعاد سیاسی داستان را دشوار میسازد. این اختلاف نظر بازتابی از روندهای گستردهتر در نقد ادبی است—آنچه زمانی پیشرو و آوانگارد تلقی میشد، ممکن است با گذشت زمان به جریان اصلی بدل شود یا حتی رنگ کهنگی بگیرد. بااینحال، تداوم اهمیت این رمان نشان میدهد که نوآوریهای سبکی آن همچنان تأثیرگذار هستند و از هضم شدن در جریان ادبی رایج سرباز میزنند.
مد و سبک نقد ادبی نیز همراه با در پوست شیر دستخوش تحول شده است. زمانی که این رمان در سال ۱۹۸۷ منتشر شد، پستمدرنیسم در اوج خود بود و روایت گسسته و برخورد خودآگاهانهی آن با تاریخ، از ویژگیهای یک اثر ادبی پیچیده و از نظر زیباییشناختی شکوهمند تلقی میشد. با این حال، در سالهای اخیر گرایشی به سمت روایتهایی مستقیمتر شکل گرفته است، داستانهایی که بیشتر بر دسترسیپذیری و فوریتهای سیاسی متمرکز هستند. این تغییر نگرش باعث شده است که برخی منتقدان معاصر، آثار اونداتیه را از دریچهای متفاوت بررسی کنند و به این پرسش بپردازند که انتخابهای سبکی او تا چه اندازه بر تعامل رمان با واقعیتهای اجتماعی و تاریخی تأثیر میگذارد.
یکی از چشمگیرترین ویژگیهای این رمان، تأکید آن بر ناپیدایی است—نهتنها ناپیدایی شخصیتهایی که اغلب در تاریخ رسمی نادیده گرفته شدهاند، بلکه در شیوهای که معنا را از خلال خلأها و سکوتها میسازد. این شیوهی روایی با روندهای گستردهتر مینیمالیسم ادبی و تأکید بر ایهام و اشاره، بهجای بیان صریح، همسو است. اونداتیه روایت تاریخی سرراستی به خوانندگان خود ارائه نمیدهد؛ بلکه مجموعهای از تکهها، برداشتها و لحظات شاعرانه را پیش روی آنها میگذارد که خواننده را به مشارکت در فرایند خلق معنا دعوت میکند. این انتخاب سبکی، هم نقطهی قوت و هم چالشی برای مخاطب محسوب میشود، چراکه او را ملزم میسازد تا بهجای دریافت منفعلانه، رویکردی فعال در برابر متن اتخاذ کند.
همانطور که مد چرخهای دارد، پذیرش سبکهای ادبی نیز دستخوش تغییر میشود. زمانی، ساختار شاعرانه و گسستهی در پوست شیر نوآورانه تلقی میشد و نقطهی عطفی در برابر رمانهای تاریخی خطی و سرراست زمان خود بود. اما امروزه، در دورهای که روایتهای شفاف و فوری در اولویت قرار دارند، این رویکرد زیباشناسانه به تاریخ ممکن است خوانشی متفاوت بیابد و برخی منتقدان بپرسند که آیا این سبک به موضوع رمان خدمت میکند یا آن را در سایه قرار میدهد. بااینحال، درست مانند یک پوشش کلاسیک که در زمینههای متفاوت همچنان معنا و تازگی خود را حفظ میکند، رمان اونداتیه نیز بهعنوان اثری اساسی در ادبیات باقی میماند. زیبایی و پیچیدگی آن تضمین میکند که همچنان موضوعی برای تأمل و بحث باقی بماند.
در نهایت، در پوست شیر رمانی است که مفهوم “مد” را در ابعاد گوناگون تجسم میبخشد. نثر آن با دقتی وسواسگونه پرداخته شده و از ظرافتی سبکی برخوردار است که یادآور کار یک طراح مد در گردآوری یک مجموعهی منسجم است. شخصیتهای آن در جهانی حرکت میکنند که در آن پوشاک هم کاربردی است و هم نمادین؛ جایی که کار و هویت از طریق پارچه و فرم بیان میشوند. همچنین، نحوهی پذیرش این رمان در نقد ادبی بازتابی از تغییر سلیقههای ادبی است، جایی که آنچه امروز نوآورانه به نظر میرسد، ممکن است فردا از نگاهی دیگر ارزیابی شود. رمان اونداتیه صرفاً یک داستان نیست—بلکه تجربهای است که همچون خاطرهی یک اثر برجستهی مد، مدتها پس از مواجهه در ذهن باقی میماند.
