رمان در باب زیبایی اثر زیدی اسمیت، در تقاطع هنر، فرهنگ، نژاد و هویت حرکت میکند و در عین حال، سبک ادبی منحصربهفردی را حفظ میکند که هم تیزبینانه است و هم عمیقاً انسانی. مد و سبک، هم در معنای واقعی و هم استعاری، نقش اساسی در شکلدهی به شخصیتها و مضامین رمان ایفا میکنند. لباس و ظاهر شخصی به نشانههایی از هویت، موقعیت اجتماعی و دگرگونی فردی تبدیل میشوند و تنشهای عمیقتری را بین سنت و مدرنیته، عقلانیت و زیباییشناسی منعکس میکنند. این رمان که در بستر یک محیط دانشگاهی نخبهگرا روایت میشود، نهتنها ساختارهای سختگیرانه آموزش عالی را نقد میکند، بلکه به نحوه ارائه و نمایش افراد نیز میپردازد—اینکه چگونه هویت خود را میسازند تا با محیط تطبیق پیدا کنند یا در برابر آن سرکشی کنند.
همانطور که در باب زیبایی به مد در بُعد فرهنگی و شخصی میپردازد، نوعی سبک خاص در نوشتار را نیز به نمایش میگذارد—سبکی که عمیقاً تحت تأثیر پایان هاواردز اثر ای. ام. فورستر است، اما از دریچهای معاصر و چندفرهنگی بازآفرینی شده است. نثر اسمیت چندلایه، پرجنبوجوش و سرشار از انرژی فکری است، بهگونهای که شوخطبعی را با بینشی عمیق و احساسی درهم میآمیزد. جملات او اغلب با ریتمی حرکت میکنند که در عین محاورهای بودن، دقت و ظرافت خاصی دارند و پیچیدگیهای شخصیتهایش را بدون افراط یا زیادهگویی به تصویر میکشند. ظرافت خاصی در ساختار روایی او دیده میشود که اجازه میدهد دیدگاههای متفاوت با یکدیگر تلاقی کرده و درهم تنیده شوند، و در نهایت تجربهای پویا و چندلایه برای خواننده خلق میکند.
شیوه نقد این رمان نیز لایهای جذاب از آن را شکل میدهد. مانند بسیاری از آثار زیدی اسمیت، در باب زیبایی طیف گستردهای از واکنشها را برانگیخت؛ برخی آن را به دلیل هوشمندی، عمق و جاهطلبی ادبیاش ستودند، در حالی که برخی دیگر از ادای احترام آشکار آن به فورستر و روایت گاه پراکندهاش انتقاد کردند. پرداختن رمان به مسائلی چون نژاد، امتیاز طبقاتی و ریاکاری لیبرالها، آن را به اثری مهم در محافل دانشگاهی و ادبی تبدیل کرد و بحثهایی درباره بازنمایی سیاستهای هویتی در آن برانگیخت. منتقدان اغلب توانایی اسمیت را در تلفیق گفتمانهای روشنفکرانه با زندگی روزمره تحلیل میکنند و این پرسش را مطرح میکنند که آیا این رویکرد، رمان را غنیتر کرده یا بر عمق احساسی آن سایه افکنده است.
سبک نگارش در در باب زیبایی بیتردید خاص زیدی اسمیت است—هوشمندانه اما بیتکلف، موشکافانه اما گرم. توانایی او در ایجاد تعادل میان طنز و صداقت، این امکان را فراهم میآورد که رمان به ایدههای بزرگ بپردازد، بیآنکه جنبه شخصی خود را از دست بدهد. اسمیت با دقتی چشمگیر مینویسد و جزئیات ظریف، حرکات ناگفته و تنشهای پنهانیای را که روابط را شکل میدهند، به تصویر میکشد. گفتوگوها درخشان، اغلب طنزآمیز و پر از دیالوگهایی هستند که بیش از آنچه شخصیتها قصد دارند، آشکار میکنند. در هسته خود، در باب زیبایی رمانی درباره تناقضهاست—میان کهنه و نو، سیاه و سفید، عقل و احساس—و سبک نوشتاری اسمیت بازتابی از همین تضادهاست، سبکی که بهنرمی میان لحنها، دیدگاهها و حالات گوناگون حرکت میکند.
در هر دو جنبه محتوا و اجرا، در باب زیبایی رمانی است که به شدت با مد و سبک درگیر است، چه از طریق لباسهای ملموسی که شخصیتهای آن به تن میکنند، چه روندهای فکری که نقد میکند، چه سنت ادبی که با آن درگیر است و چه شیوه منحصر به فرد و استادانهای که اسمیت در ساختن جملات خود به کار میبرد. این رمان، مانند شخصیتهایش، همواره در حال مذاکره درباره جایگاه خود در درون سنت است، در حالی که چیزی کاملاً خاص و منحصر به فرد را برای خود میسازد.
