اگرچه برخی از این ویژگیها را میتوان به یاماموتو اعطا کرد، اما در نهایت بحثی در مورد اینکه چه کسی در صدر قرار دارد وجود ندارد. شرق درون: کیوتو اترانجره در مواجهه با غربی که به شرقگرایی ادامه میدهد، شکلگیری هویت ژاپنی از موضع ژاپن چگونه است؟
شاید هیچ کجا این تضادها پیچیده تر از دنیای مجلات مد ژاپنی بیان نشده باشد. در اینجا، دوسوگرایی عمیق، ژستهای همزمان و متناوب برابری حقارت/برتری نسبت به غرب در کنار تسلط دوسوگرا نسبت به بقیه جهان رخ میدهد.
توجه یک خواننده غربی به مجلات مد ژاپنی، تثبیت بدون مشکل چیزهای غربی است، به ویژه در مجلاتی که به مخاطبان جوان، شیک و شهری ارائه می شود. صیانت اشکال مختلفی دارد.
مدلهای غربی در این صفحات به وفور یافت میشوند، بهویژه در مجلات مد بالا مانند ریکلو تسیلشین (اخبار مد)، های فشن، و نسخههای ژاپنی مجلات بینالمللی، مانند دابلیو، ماری کلر، یا ال. در واقع، گاهی اوقات به ندرت چهره ای ژاپنی دیده می شود. اعتبار کالاهای طراحان لوکس غربی – هرمس، گوچی، لویی ویتون، سلین – همچنان ادامه دارد.
مجلات برای مردان و زنان جوان اغلب راهنمای دقیقی برای مصرف هستند که روندهای کشورهای مختلف غربی را با جزئیات توصیف می کنند: گشت خیابان به خیابان، گالری به گالری از طریق سوهو یا ساحل ونیز در پوپیه و بروتوس، فروشگاه تور فروشگاهی هونولولو یا پاریس در هاناکو، راهنمای مصرف کننده برای “خانم های اداری”.
چیزهای غربی هنوز هم برای شیک پوشان هستند. با این حال، در دنیای دهه 1980 و اوایل دهه 1990 که ژاپن یک حضور بی چون و چرای سرمایه داری جهانی با ارز قوی و قدرت خرید قابل توجه بود، این ارائه کالاهای غربی جنبه دیگری نیز داشت.
مجلات مد اقلام مصرفی غربی و ایدهآلهای زیبایی غربی را درج میکنند، اما جهان را بهعنوان کالایی در دسترس مصرفکنندگان ژاپنی نیز معرفی میکنند. دنیایی که در صفحات براق نمایش داده شده است، از طریق جلب تمایل مصرف کننده دعوت به تملک و مشارکت می کند.
تسخیر چیزهایی که غربی ها با حرکت به سمت تصاحب همزیستی دارند، جایی که جهان در اختیار مصرف کننده ژاپنی قدرتمند و مورد تقاضای کنونی است – مصرف کننده ای که در غرب هم مورد علاقه و هم از آن می ترسد؛ این حسهای دوری و مشارکت همزمان در جریانهای جهانی سبک، حقارت و سلطه، در فراگفتمانهای مد جریان دارد.
پیچشهای متناقضی که شکلگیری هویت ژاپنی را در رابطه با اروپا و آمریکا متحرک میکند، در شماره ژوئیه 1990 مجله رییلکو تاساشین، مجلهای با فرمت بزرگ و مد بالا برای زنان، بهطور چشمگیری قابل مشاهده بود.
ساخت نوستالژیک «ژاپن نئوژاپونی» و «خارجانگیز» که مرلین آیوی توصیف میکند، به شدت در اینجا ظاهر میشود، زیرا این موضوع به طرز ماهرانهای، قانعکننده و اغواکننده خواننده را به عنوان سوژه مصرفکننده مطرح میکند و درخواستهای جذاب را برای بازیابی ژاپنی گمشده بسیج میکند. چیزی که از طریق سفر، پوشاک، رستوران، اشیاء به دست می آید: یعنی از طریق مصرف.
ریلکو تاساشین ابتدا این هویت اساساً ژاپنی را از طریق غافلگیری از جلد فراخوانی می کند. اگرچه بیشتر مدلهای جلد آن غربی هستند، اما این بار چهره یک زن جوان ژاپنی را میبینیم که از عکسی با رنگ قهوهای به ما خیره شده است. او لباس هایی می پوشد که یادآور یونیفرم های دختر مدرسه ای قبل از جنگ است و دوران بی گناهی گذشته را به یاد می آورد. نگاه بی امان او مستقیماً ما را درگیر می کند.
با باز کردن صفحات، برخورد خود را با ژاپن از طریق کیوتو آغاز می کنیم. نقاشی سومی از کوههای پوشیده از جنگل بهعنوان خورشیدی قرمز که در حال طلوع کردن کره زمین است روشن میشود؟ ماه برداشت؟-از دور طلوع می کند. در بالای تصویر عنوان انگلیسی، «کیوتو، تفرجگاه اسنوب» به چشم میخورد، و به دنبال آن توضیح داده میشود: «با احساس «غریب» میتوانید به کیوتو بروید، شهری که فضایی شرقی را احاطه کرده است.
این عبارت از طریق ترکیبی از خطها و زبانها، کیوتو را بهعنوان مخزن اصلی ژاپنیها عجیبتر میکند و خواننده را بهعنوان یک جهانشناس طبقه متوسط رو به بالا یا فردی با این ادعاها قرار میدهد. کیوتو با الفبای غربی ارائه شده است. «اسنوب»، «بیگانه» و «شرقی» در هجای هجای اختصاص یافته به کلمات خارجی (کاتاکانا)، در حالی که بقیه جمله از ترکیب استاندارد نویسههای چینی-ژاپنی (کانجی) و هجای ژاپنی (هیراگانا) استفاده میکند.
این قطعه سفری به کیوتو را برای یک ژاپنی جهانوطن تجسم میکند که نگاه متحول یک خارجی گاهی فرانسوی، گاهی بریتانیایی یا آمریکایی را میپذیرد. سفر به کیوتو چیزی فراتر از گردشگری است. این یک جست و جوی پروستی برای بازپس گیری زمان از دست رفته و هویت از دست رفته، زمان/مکانی از ماهیت ژاپنی است.
پارادوکس سازنده این قطعه در حرکتی دوگانه نهفته است که یینگ هو، در زمینه ای دیگر، رویارو نامیده است: از یک سو، قرار گرفتن در معرض خارجی ها این هویت را زیر سوال برده است. از سوی دیگر، ژاپن خود از طریق تصاحب غرب (دوباره) تشکیل شده است.
نقش زن به عنوان کنایه ممتاز ملت، تفسیر را ایجاد می کند. تفکیک ناپذیری جنسیت و ملت، نظرات بسیاری را برانگیخته است. آیوی (1995) دو کمپین تبلیغاتی ژاپنی را برای ترویج گردشگری داخلی توصیف می کند که در آن زنان جوان به طور برجسته ای نقش دارند. در این کمپینها، مدیران تبلیغات، زنان را به عنوان سوژههای مصرفکننده کاملی معرفی میکنند که توسط میل مصرفکننده اغوا میشوند و در دسترس هستند تا مردان را به لذتهای مصرف سوق دهند.
با توجه به ترفندهای زنان به عنوان نمادی از غیراصیل – “بیهوده، به راحتی دستکاری، خودشیفتگی، اغوا کننده” (43) – ایوی استدلال می کند که مسیر روایی کمپین تبدیل به یکی از اعتبار بخشیدن به این عدم اصالت از طریق سفرهای داخلی شده است.
در واقع، این دقیقاً داخلی است که باید در اترانژه کیوتو برجسته شود. زنان بهعنوان سوژههای مصرفکننده کامل، از طریق مشارکت خود در مدارهای فراملی کالاها و سرمایه، هویتهای فرهنگی یکپارچه را از طریق شکافهای خارجی به بدن ملی میشکنند.
در نتیجه، این آنها هستند که باید بازسازی هویت داخلی را نیز رقم بزنند. آنها که باید تکه های آن را به هم بخیه بزنند. کیوتو بهعنوان معنای سنت اساسیشده، خود با زنانگی مرتبط است، همانطور که در لحن زنانه و برازنده گویش کیوتو، یا زیبایی کیوتو بهعنوان چهرهای نمادین از زن است.
پس چه چیزی میتواند بهجای سفر یک زن جوان به کیوتو، جستوجوی اصالت جدید را روایت کند؟ در واقع، کیوتو به معنای سنت اصیل و تجدید برای ژاپنی های پست مدرن تبدیل می شود.
این بخش با انتشار تصویری نوستالژیک و مه آلود آغاز می شود، جایی که پیش روی ما، سفر یک زن جوان ژاپنی منزوی به مکان های سنتی در کیوتو است: چای خانه ها، کوه های معروف، رستوران های سنتی معروف. اولین عکس در یک روتوش عکاسی آبی، مدل را نشان میدهد که مستقیم به فضا نگاه میکند و در مقابل یک چایخانه با سقف کاهگلی نشسته است.
این قطعه با عنوان کیوتو اتورانزرو، کیوتو اترانژه، با عنوان فرعی، جذاب یا اگزوتیک شهر است. متن مقدمه خطاب به خواننده جهان وطنی می گوید: در حالی که (ما) ژاپنی با موهای سیاه و چشمان مشکی هستیم، به مجموعه ای از نام های تجاری خارجی، به جدیدترین رستوران ایتالیایی، به دکوراسیون داخلی مدرن بیش از حد عادت کرده ایم و به این موضوع رسیده ایم و اشیاء به سبک ژاپنی را به عنوان چیزی عجیب و غریب تجربه میکنیم.
آیا شما هم چنین فردی هستید، نمی آیید و از کیوتو دیدن نمی کنید؟ برای به یاد آوردن آنچه که فراموش کرده اید. برای مواجهه با چیزهایی که هرگز نمی دانستید. و برای یافتن تعادل بین چیزهای زیبای ژاپنی و چیزهای زیبای غربی» (18).
این صدا خواننده را به عنوان یک ژاپنی جهان وطنی قرار می دهد که نگاهی غربی به خود گرفته است و ژاپنی بودن برای او عجیب و غریب می شود و در مکان های خاص و در اشیاء خاصی که نماد سنت ژاپنی است قرار می گیرد.
نمادهای تفاوت اصیل آنهایی هستند که ممکن است یک غربی را به خود جذب کنند، و شرح عکسهای بعدی برای خواننده ژاپنی غربی اصطلاحاتی مانند پرده بامبو، بخور، تشک تاتامی، حتی «موی سیاه» (استفاده شاعرانه از این اصطلاح در مصرع شعری کلاسیک) یا بر برخی از کنایههای سنت، مانند آراشیاما، کوه معروف نزدیک کیوتو، تثبیت شود.
این جابهجایی و ادغام شرق و غرب در نسخهای نوستالژیک از زمان حال، این قطعه را پر میکند. حس ژاپنی بودن اصیل بهعنوان گذشتهای تمایز ناپذیر، با هالهای نوستالژیک که بهطور ملموس در لباس، صدای سرمقاله و تکنیکهای عکاسی کدگذاری شده است، منتقل میشود. همانطور که او در صحنههای ژاپنی قابل شناسایی چایخانهای با سقف کاهگلی سنتی، در مسیر کوهستانی، فانوس در دست دارد، در نزدیکی زیارتگاه ظاهر میشود، این مدل لباسهایی میپوشد که در مکان یا زمان به سختی میتوان آن را قرار داد.
این لباسها هر چه خاستگاه جهانیشان داشته باشند، به گذشته اشاره میکنند: سبکهای شاعرانه طراحان ایتالیایی دولچه ا گابانا و رومئو جیجلی یادآور لباسهای باله توتوس یا پیروت است. در زمینه کیوتو، آنها همچنین تداعی هایی را با جون نی هیتوئه، کیمونوی چند لایه دربار هیان تداعی می کنند.
این گذشته مبهم است، تعمیم یافته است: سبک های نئورترو کنشو آبه به طور مبهم دهه 40 به نظر می رسند، لباس متواضع کازوکو یوندا که نقوش قرن را بازیافت می کند، ژاکت دخترانه خوب آلفا کوبیک می تواند هر ژاکتی از هر زمان پس از جنگ باشد، لندن. لباس چاپی طراح بتی جکسون یکپارچهسازی با سیستمعامل دهه 50 است. همه ما را در فضایی متفاوت از نوستالژی نگه می دارند.
عکاسی این جلوه ها را افزایش می دهد. شستشوی فیروزهای یا آبی به طور نامنظم با رنگهای قهوهای که یادآور عکسهای قدیمی است، جایگزین میشود، جایی که اثرات فاصله در مکان و زمان از طریق نرمی مهآلود و رنگ محو شده به دست میآید.
محل صدای تحریریه به همان اندازه تار است. همانطور که برای یک ژاپنی “پسامدرن” نمادهای هویت “ژاپنی اصیل” – پارچه ابریشمی، فانوس ها، موهای سیاه را تعریف می کند – از دور، ناشناس، معتبر، صدایی از ناکجاآباد، از هیچ زمان خاصی صحبت می کند.
صدای شناور و دانای کل که در قاب تصویر فراخوانی میشود، بر صدای دوم غالب است، نسخهای که جزئیات پیش پا افتادهای را به ما میدهد که مصرفکنندگان باید بدانند: چه کسی لباس را طراحی کرده است، از کجا آن را تهیه کند، چقدر هزینه دارد.
اطلاعات کاربردی در مورد مصرف در زمان حال خارج از کادر قرار دارد و نوستالژی مبهم لباس، صدای معتبر، فضای عکس را مختل می کند. ژاپنی بودن به عنوان جوهره نوستالژیک از طریق این شیوه های مادی رمزگذاری می شود و گذشته ای مبهم و مرثیه ایجاد می کند – گذشته ای که شما نیز اگر به کیوتو سفر کنید می توانید پیدا کنید.
این سفر در بخشهای بعدی با حالت گفتمانیتری ادامه مییابد و دیدگاههای متعددی را از ناظران مختلف در مورد کیوتو به ما میدهد. خط روایی آن ما را به سفری از بیرون به درون می برد. با شروع بخشی به نام «کیوتو از بیرون» (عنوان آن به زبان انگلیسی است)، کیوتو را از دیدگاه پیر لوتی، نویسنده کتاب داودی داودی (نمونه اولیه مادام باترفلای)، پل کلودل و رولان بارت و پس از آن دیوید می بینیم. فوتوکولاژ شوخآمیز هاکنی از معبد ریوآنجی، عکسهای تکهتکهشده دیوید سیلویان، موسیقیدان، و در نهایت، فیلمهای کنجی میزوگوچی (توکیویی اصالتا)، که منطقه گیون و زندگی گیشاها را به تصویر میکشد.
بخش دوم ما را به کیوتو نزدیکتر میکند و افکار دو ژاپنی را که در جای دیگری متولد شدهاند و اکنون ساکن کیوتو هستند، به ما ارائه میدهد. یکی، هنرمند/طراح جواهرات، نماد جهان وطنی است. او با تیفانی کار می کند و مرتباً در یک مدار بین المللی سفر می کند. دیگری مظهر اختراع سنت است. او یک بازیگر تلویزیونی است که یک قهوهخانه نیز دارد و گاهی اوقات سواری ریکشا میدهد و به معنای واقعی کلمه سنتهایی را برای گردشگران در این محله زیبا اجرا میکند.
این مردان دو راه برای ترکیب جهان وطن گرایی فرضی خود با سنت گرایی کیوتو به ما پیشنهاد می کنند: سفر به دور دنیا در حالی که در کیوتو زندگی می کنیم یا “عملکرد” سنتی. بخش بعدی، «نگاه به درون»، دیدگاههای یک ساکن کیوتو را به ما ارائه میکند که به طرز سرگرمکنندهای کلیشههای کیوتو، بهویژه مودب بودن و محجوب بودن (بعضیها میگویند خونسردی) مردم آن را بیتفاوت میکند و توضیح میدهد.
عکسها مناظر غیرمعمول کیوتو را نشان میدهند – منظرهای از خیابان از داخل معبد، غرغره کوچکی که اگر خیلی سریع از کنار آن رد شوید، ممکن است از دست برود. در حاشیه، مصاحبههای بیشتر با بومیان کیوتو که ممکن است یک توریست در سفرهای خود با آنها مواجه شود، به چشم میخورد: صاحبان مغازه، مدیران هتل. حضور آنها به معنای “کیوتوی اصیل” نه تنها از طریق آنچه آنها می گویند، بلکه در لهجه کیوتویی است.
مشکل هویت بیان شده در کیوتو – اترانژه چگونگی دستیابی به تعادل بین چیزهای ژاپنی و غربی – در بخش پایانی گسترش، “خرید در اطراف کیوتو” حل شده است. جستجوی جوهر ژاپنی بودن اوج خود را در بوتیکها و رستورانهای کیوتو مییابد که اشیای متحرک و دوستداشتنی را به ما ارائه میدهند که هویت ژاپنی، سنتی و جهانوطنی را تجسم میدهند. ما فقط باید آنها را با شور و شوق مصرف کنیم تا واقعاً ژاپنی شویم.
این شامل ترکیب تحت اللفظی مکان و هویت از طریق بدن است: پوشیدن لباس دوست داشتنی، خوردن غذاهای نوین ژاپنی، لمس شیء سنتی. «خرید در اطراف کیوتو» (باز هم به زبان انگلیسی) توری را به ما پیشنهاد میکند که در آن میتوانیم خرید کنیم و از طریق کیوتو غذا بخوریم.
جهانوطنی پست مدرن و ژاپنی بودن اصیل به عنوان جنبههای به همان اندازه مهم هویت ژاپنی به خواننده/مصرفکننده ارائه میشود، زیرا اکثر فروشگاههای برجسته عناصر ژاپنی و غربی را در ترکیب جدیدی ترکیب میکنند که همزمان دوتایی شرق/غرب را حفظ و بیثبات میکند.
مه آلود بودن زمان و مکان در اولین انتشار عکاسی، صدای ناشناس و معتبر از ناکجاآباد، ناپدید شده است. ما اکنون کاملاً در زمان حال هستیم، با عکسهای رنگی پر جنب و جوش، صدای سرمقالهای سرزنده، و عکسهای اغواکننده از اشیایی که به زیبایی ارائه شدهاند.
شرح فروشگاهی که در آن میتوان طرفداران سنتی خرید (به ما گفته میشود مکملی برای دکوراسیون داخلی مدرنترین دکوراسیون داخلی) در کنار یک بار جاز به نام من و تنها عشق است که محیطی با تکنولوژی بالا را با هم ترکیب میکند. پیشنهاداتی که شامل شصت نوع بوربون و تسوکمونو سنتی سنتی غیر معمول، ترشی ژاپنی است.
صفحه پایانی انتشار بهویژه گویا است و کافهای زیبا را به ما نشان میدهد که چای و نسخههای غربی شیرینیپزی معروف کیوتو، یاتسوهاشی، و در پیام نهایی ما، مغازهای که ظروف چینی عتیقه میفروشد، سرو میکند.
به ما می گویند: «به این فکر نکنید که آنها را مانند اشیای گرانبها به نمایش بگذارید. “[ما] از شما میخواهیم که از آنها هر روز روی میز شام خود استفاده کنید، شاید برای آشپزی خاص خود در خانه.” (47) حتی اگر این کار را نکنید، مجلات ادامه می دهند، اشیا آنقدر “دوست داشتنی” هستند که شما را وادار می کنند آنها را بخشی از زندگی روزمره خود کنید.
رویایی بودن کیوتو اترانژه به دنیایی واضح، پر جنب و جوش و کاملاً حاضر تبخیر شده است که در آن اشیاء خود را به خواننده عرضه می کنند، درست همانطور که چهره زن تا نگاه ما در گسترش مد ارائه می شود.
اشیا دوست داشتنی می شوند، متحرک می شوند، مشتاق هستند که بخشی از زندگی ما باشند، در نمایشی واضح از فتیشیسم کالا. در واقع، تجسم اشیاء در استفاده از پسوندی که معمولاً برای گروههای مردم استفاده میشود، افزایش مییابد، نه گروههایی از اشیا (مونوتاشی).
صدای تحریریه در قطعه مستقیماً ما را مخاطب قرار می دهد. اکنون به جای رسمی و مقتدرانه، پرحرف است. نسخه چاپی و قدرت دور با هم ترکیب شده و به یک ثبت غیررسمی تبدیل میشوند، و هم اطلاعات خرید مورد نیاز ما را در اختیار ما قرار میدهند و هم فضای پر جنب و جوشی را که هنگام بازدید از مغازه وارد میشویم، تداعی میکنند.
این بار، ما در حال و آینده قرار داریم، نه در گذشته ای مبهم. صدا موقعیت سوژه ما را می سازد و میل ما را از طریق تصویری پر جنب و جوش از راه هایی که می توانیم هویت ژاپنی خود را بخریم، تحریک می کند.
شاید، این نشان میدهد که ما برای یک مجموعه کامل از چینی ولخرجی میکنیم، یا شاید به سبک متفاوتی از خرید و افزودن یک قطعه در یک زمان افراط کنیم. فردیت ما به طور کامل از طریق مصرف شکل می گیرد. ما با روش خرید قابل تشخیص هستیم.
“خرید در اطراف کیوتو” به ما نشان می دهد که هویت اصیل ژاپنی می تواند جهان وطنی و سنتی را ترکیب کند. ژاپنی بودن میتواند بخشی از زندگی ما از طریق اشیاء دوستداشتنی باشد که از عکسها اشاره میکنند و فقط در انتظار لمس مصرفکننده ما هستند.
بنابراین، «کیوتو اسنوب تفرجگاه» به شیوایی به تضادهای هویت نوستالژیک در رژیم زیباییشناسی کالا و فتیشیسم کالایی پی میبرد. این یک فضای فرامدرن و فراملی ایجاد می کند که ساکنان ژاپنی های قدرتمند اقتصادی هستند.
